قدس آنلاین- سینمای دولتی یا سینمای وابسته به دولت!؟ سینمای دولتی سینمای بدی نیست. سینمایی است که قرار است با حمایت مادی و معنوی دولت از ارزشها و باورهای آن دفاع کند ولی همواره مورد اتهام و حمله بوده است، آن هم از سوی کسانی که استانداردهای دوگانهای دارند؛ فیلمساز ایرانی را بخاطر دفاع از ارزشهای مورد حمایت نظام کشور مورد حمله قرار میدهند اما زبان به تمجید از فیلمهایی باز میکنند که سیاستهای تجاوزکارانه و خونین رژیم ایالات متحده را توجیه میکند.
در اینجا دوسؤال مطرح است، یکی آیا اساساً ساخت آثار هنری با حمایتهای دولتی امری مذموم است و در هیچ جای دنیا اتفاق نمیافتد؟ و دوم اینکه آیا افرادی که سخن از استقلال بر زبان جاری میکنند، خود حقیقتاً مستقل هستند؟ برای پاسخ به این سئوال فقط کافی است نگاهی به هنرمندان عرصههای مختلف بیندازیم و از خود بپرسیم چند هنرمند را میتوان نام برد که اگر امروزه شهرتی یافتهاند، سالها در حمایت رسانه ملی، وزارت ارشاد و سایر سازمانها و نهادها نبودهاند؟ به قول منتقدی وابستگی به آرمانها و ارزشهای یک دولت اصلاً چیزی بدی نیست ولی چرا همین وابستگی به پتکی برای کوبیدن برخی فیلمسازان معتقد به ارزشهای نظام استفاده میشود؟
در همین رابطه عبدالله باکیده کارگردان سینمای انقلاب با اشاره به سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب که «یک فیلمساز باید در آثارش جهت انقلابی داشته باشد»، میگوید: بحث سینمای انقلابی یا سینمایی که در ارتباط با انقلاب اسلامی باشد، تعریف مختص به خودش دارد که این سینما نه تنها در ایران، که در تمام کشورهای دنیا بخصوص بعد از اختراع صنعت سینما انجام شده است یعنی اینکه ما فیلمهایی در رابطه با انقلاب فرانسه داریم یا فیلمهایی در رابطه با انقلاب روسیه یا... ا. این فیلمها بسته به ویژگیهای صنعتی، اقتصادی یا هنری هر سرزمین، سعی کرده است بازتاباننده تاریخ انقلابی آن کشور باشد. اتفاقی که ما در کشورمان هم آن را تجربه کردهایم.
وی ادامه میدهد: سینمایی که در ایران در ارتباط با انقلاب اسلامی شکل گرفت، ابتدا به ساکن مستندگونه بود و از اتفاقات و تظاهرات زمان انقلاب نشأت گرفته شده بود و کم کم این فیلمسازان از زمینه مستند به زمینه قصهگویی روی آوردند.
سینمای مستند انقلابی یا سینمای قصهگوی انقلابی
این کارگردان ادامه میدهد: در این میان یک اتفاق افتاد و آن این بود که فیلمهای مستندی که در زمان انقلاب گرفتیم، خیلی بهتر از فیلمهایی بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شروع به ساخت آن کردیم یعنی برخی از این فیلمها مثل فیلم «سرباز اسلام» نه تنها منعکس کننده پیروزی انقلاب نبودند بلکه به شدت هم مضحک و ضربه زننده بودند. در این موقعیت هر کسی سعی میکرد از موضوع روز و انقلاب استفاده کند و در فیلمش حتی شده بود یک سکانس یا شخصیتی انقلابی بگذارد، نمونهاش فیلم زیبای «ریشه در خون» سیروس الوند. این فیلمها سعی میکردند با تحریک احساسات مردم به سادهترین شکل بهرهبرداری کنند. درست است که این فیلمها دارای وجه هنری نبودند ولی منعکس کننده انقلاب بودند.
این کارگردان در ادامه میافزاید: سینمای انقلابی که الان شما شاهد آن هستید، بعداً شروع به شکلگیری و تراشخوردن کرد یعنی اینکه وزارت ارشاد تصمیم گرفت با سناریوی فیلمهایی که در زمینه انقلاب ساخته میشود، با وسواس بیشتری برخورد شود. به طور مثال «فارابی» مسؤول شد فیلمنامهها را بررسی کند و به یاد دارم که در زمینه فیلمهایی که زمینه انقلابی داشتند، وسواس زیادی به خرج میداد.
باکیده به تقابل جریان روشنفکری با سینمای انقلابی از همان زمان، اشاره میکند و میگوید: فیلمسازانی که ادعای روشنفکری میکردند، در مورد انقلاب فیلم نمیساختند یا وقتی میساختند زمینههای درستی را مد نظر قرار میدادند مثل «کیمیایی» که فیلم «خط قرمز»، یا «داوود نژاد» که فیلم «عنکبوت» را ساختند که همه زمینههای انقلابی داشت که با نگاه مثبت و با یک پیشینه تاریخی ساخته شد ولی همین فیلمسازان وقتی سیر تکاملی کاریشان را ارائه میدادند متأسفانه با یکسری موانع اعتقادی مواجه شدند.
جریانات فکری علیه سینمای وابسته
باکیده میافزاید: وقتی این اتفاق افتاد، دوگانگی در فیلمسازی شروع شد. عدهای که ادعای روشنفکری میکردند، کنار کشیدند. بچههای درحال رشد سینمای انقلابی شروع به ساخت آثاری مثل «تنوره دیو» کردند که از قضا یک فیلم کاملاً انقلابی بود و اینجا بود که کم کم آن قشر روشنفکر که میخواست نگاه انحصاریاش را به سینما تحمیل کند، خودش را از طرح و ساخت این گونه فیلمها کنار کشید و با یکسری نفوذهایی که در جریانات روشنفکری، روزنامهنگارها، مقالهنویسها و...حضور داشتند، شروع به کوبیدن سینمای انقلابی کردند و مسائلی مانند این را مطرح کردند که این سینما به دولت وابسته است، تبلیغات دولت را میکند و...و متأسفانه تا به امروز هم شاهد این مسئله هستیم ولی حقیقت این است که هر کشوری صاحب تاریخی است و در هر کشوری دورههای دگرگونی سیاسی وجود داشته و دارد و هر دولتی که بر مبنای استقرار حکومتی سرکار آمده است، تبلیغاتی برای خودش دارد؛ حالا چه در روسیه، آمریکا یا هر جای دیگری.
وی با انتقاد از وضیعت سینمای امروز میگوید: اکثر فیلمها، کمدی سخیفند که برخی از این فیلمها شوخیهای زمان انقلاب مثل شوخی با چگونگی روسری سرکردن را در فیلمهایشان نشان میدهند. چرا باید نگاه بوجود بیاید و به همه این اجازه داده شود که به شوخی یا جدی در خصوص انقلاب نظر دهند؟ جالب این است که به همین آدمها هم کمک میشود که درمورد انقلاب فیلم بسازند. اگر ما درست فیلمنامه بنویسیم، دچار سوءتفاهم نمیشویم و سراغ فیلمهایی در مورد انقلاب نمیرویم که به جای اینکه جذاب باشد برای مخاطب دافعه داشته باشد. ما سینماگران هم همیشه میگذاریم تا هر زمان رهبرمعظم انقلاب احساس خطر کردند، حرکتی انجام دهیم درغیر این صورت منفعل هستیم.
باکیده تأکید میکند: زمانی که هنرمند انقلابی به این وضعیت اعتراض میکند، گروهی به عنوان اینکه «جیرهخوار و وابسته هستی» به او حمله میکنند. وقتی چنین رفتارهایی بشود در بچههای انقلابی دلزدگی ایجاد میکند که این اصلاً به نفع هیچ طرفی نیست.
نظر شما